یادداشت سردبیر: دو کلمه در باب انتخابات شهری

سیما غفارزاده – ونکوور

به صفحهٔ سفید و خالی چشم دوخته‌ام و به ۴۰۰-۵۰۰ کلمه‌ای فکر می‌کنم که سهم من است. فکر می‌کنم به اینکه از چه باید نوشت و از چه باید گذشت. از احتمال قطعه قطعه شدنِ بدن جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد سعودی، در کنسولگری عربستان در استانبول که به نبودِ آزادی بیان در کشورش معترض بود، و اینکه حالا کشورهای مدعیِ دموکراسی و حقوق بشر نمی‌دانند چگونه می‌توانند عربستان را محکوم کنند و از میلیادرها دلار پولی که برای خرید سلاح به خزانهٔ دولتی‌شان سرازیر می‌شود، صرف‌نظر کنند، یا از اعمال مرحلهٔ آخر تحریم‌ها که معلوم نیست به زودی با جان بی‌رمق سرزمینمان و مردمی که دیگر حتی روزمرگی هم نمی‌کنند، چه خواهد کرد، یا از بچه‌های یمن که دیدن تصاویر تن‌های بیمار و نحیف و استخوانی‌شان از بی‌دارویی و بی‌غذایی، برای دنیا عادی شده است، یا از افغانستان، یا از سوریه یا از عراق… نه، فرصت و فضای نوشتن از آن‌همه نیست؛ از دنیای شکننده‌مان که هر آن گویی ممکن است در جایی ترک بخورد و منفجر بشود. انگار بهتر است به کانادا برگردیم، جایی که فعلاً خانه‌مان است و انگار از بقیهٔ دنیا آرام‌تر است. از اظهار نظر ناامیدکنندهٔ نخست وزیرش دربارهٔ عربستان، یعنی دفاع از قرارداد فروش اسلحه علی‌رغم کارنامهٔ سیاه آن کشور در زمینهٔ حقوق بشر، که بگذریم، شاید مهم‌ترین خبرها حول و حوش قانونی شدن مصرف تفریحی ماری‌جوآنا دور می‌زند و در استان خودمان، بریتیش کلمبیا، انتخابات شهری است که در رأس اخبار قرار دارد و البته رفراندوم برای تعیین سیستم انتخاباتی که پیش رویمان است.

و اما انتخابات شهری که رسانهٔ همیاری سعی کرده است در حد توانش آن را با تعداد قابل توجهی گفت‌وگو و نظرسنجی از چند شماره قبل، پوشش دهد، فردا* از تب و تاب خواهد افتاد و منتخبان آن اعلام خواهند شد. آنچه در این دوره، انتخابات محلی را برای ایرانیان حائز اهمیت ساخته، حضور ۹ نامزد هموطن است که تنها ۷ تن از آن‌ها در شهر نورث ونکوور کاندیدا شده‌اند. از چند هفته قبل برنامهٔ انتخاباتی این نامزدها و مناظرات مختلفی که شرکت کرده‌اند، در شبکه‌های اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است و در گروه همیاری ایرانیان ونکوور نیز بحث و گفت‌وگوهای فراوانی شده است. عده‌ای معتقدند باید حتماً به ایرانی رأی داد، عده‌ای معتقدند باید به ایرانی‌ای رأی داد که واجد شرایط است و لایق چنان سمتی و حتی هستند عده‌ای که معتقدند نباید به ایرانی رأی داد. طبیعتاً در این مقال کوتاه قصد تحلیل نقطه‌نظرات گوناگون و محق بودن و نبودن آن‌ها نیست. آنچه مهم است، مشارکت در امری است که زندگی ما را می‌تواند دستخوش تغییر نماید. پس بهتر است دست کم کاندیداهای شهر خود را بشناسیم و روز شنبه از خانه بیرون بزنیم – اگر هنوز رأی نداده‌ایم – و به آن که فکر می‌کنیم شایسته‌تر است رأی بدهیم. خوشبختانه، در اینجا دیگر کسی نگران آن نیست که فردای روز رأی‌گیری مجبور شود برود تظاهرات و پلاکاردی دست بگیرد که رویش نوشته باشد «رأی من کجاست؟»


*این مطلب روز جمعه ۱۹ اکتبر و ۱ روز پیش از انتخابات در شمارهٔ ۶۶ نشریهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شده است.

ارسال دیدگاه